آثار اخلاص و تکیه بر بسم الله
مردی منافق همسر مومنه ای داشت که عادتش این بود در هر کاری بسم الله می گفت. شوهرش خسته شد و تصمیم گرفت زنش را ضایع کند تا او از گفتن بسم الله دست بردارد. با این تفکر و اندیشه یک صره طلا به او امانت داد و گفت: این را نگه دار تا او را از تو طلب کنم. زن هم بسم الله گفت، صره را برداشت و داخل صندوقچه گذاشت و باز بسم الله گفت. مرد بدون اطلاع زن صندوقچه را باز کرد ، صره را برداشته و برد در دجله انداخت. به دکان خود رفت. هنگام ظهر دید شخصی ماهی بسیار چاقی در دست دارد و قصد فروش آن را دارد. ماهی را خرید و به دست شاگردش داد تا به خانه ببرد و زنش آن را برای شام آماده کند. همسر او شکم ماهی را شکافت و دید صره ای در شکم ماهی است.فورا به سراغ صندوقچه رفت و قضیه را فهمید. بسم الله گفت و صره را داخل صندوقچه گذاشت. مرد شب به خانه آمد و گفت: اول آن صره را بیاور، بعد شام. زن بسم الله گفت و صره را آورد. مرد با دیدن صره مات و مبهوت شد و گفت: ای زن! تو ساحره و جادوگری! من این صره را در دجله انداختم، چطور اینجاست؟ زن گفت: خدا بسم الله را دو مرتبه در شکم ماهی برای من فرستاد تا من ضایع نشوم. مرد در پاسخ گفت: ای زن! ایمان من به خدا کامل و یقینم محکم گردید.
کتاب ارمغان رمضان - علامه هیرجی - صفحه 45